آتریناآترینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

آترین جوجو

هورااااااا کتاب جدید

خاله جون آترین خانم دوباره براش کتاب های خوشگل خریده کتاب های دوزبانه ظرف سحر آمیز جک و لوبیای سحر آمیز سفید برفی و هفت کوتوله زشت و زیبا پینوکیو از انتشارات پیام دانش نمی دونم چرا اصرار داریم کتاب های مورد علاقه  دوران کودکی خودمون رو برای کودکمون هم تهیه کنیم و چرا همیشه فکر می کنیم چیز های قدیمی بهتر هستند، همیشه دنبال کتاب داستان های قدیمی، کارتن های قدیمی، اجناس قدیمی و ... هستیم یعنی واقعا پیشرفت و تکنولوژی اینقد بده منم از اون دست آدمایی هستم که همیشه از همه چیز قدیمی ترشو دوست دارم، واقعا الان نمی دونم طرز فکرم درسته یا نه، فقط امیدوارم با دخترم دچار تضاد نشم و البته سعی خواهم کرد که پا به پای اون خودمو به رو...
5 شهريور 1392

این بارم اولین ها

هورااااااااا امشب اولین شبی یه که خودت خوابیدی، آخه همیشه عادت داری روی پا  و با تکون می خوابی ولی امشب گذاشتمت رو تخت اینقدر به اینور و اونور غلظ زدی که بالاخره خوابت برد، آفریییییییییییییین دختر گلم     دوشنبه  چهارم شهریور 1392  (  هفت ماه و یازده روزگی )
5 شهريور 1392

بدون عنوان

یکی دو روزه وقتی مانتو و شالمو سرم می کنم که برم بیرون آترین خانم می زنه زیر گریه و دستاشو بلند می کنه به معنی اینکه ایشون هم می خوان تشریف بیارن با من بیرون وای خدا باورم نمی شه اینقد زود بزرگ شده که دیگه این کار را رو می کنه    چند روزی هم هست هرقت می گم آترینا ، آترین خانم، دخترم، خوشگلم، مامانی و ... با یه لهجه با مزه ای می گه   ه ه ه ه  ( با کسره بخونین)  اون موقع است که دلم می خواد هر کاری دارم بزارم کنار و فقط صداش کنم تا با اون صدای خوشگلش بگه هووووووووو م      دوشنبه چهارم شهریور 1392 ( هفت ماه و یازده روزگی )   ...
5 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آترین جوجو می باشد